چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

بهتر از خوردن هست.

از تفریحات روزگار،به دام انداختن دوستان پسری است که میدانی از تو خوششان می اید.
سپس تشویق انها به گفتن حرف دلشان به دختر موردنظر با توجیه اینکه دنیا دو روز است.
 در نهایت بعد از شنیدن اقرارهای او،شروع به گفتن "اوه مای گاش" های الکی میکنید.

۱۰

و باز هم تاریخ تکرار میشود.

اخیرا پسری چنان شیفته من شده که من،وجودم و تمام کارام براش سوپر "این دیگه کیه" و " ایه ای از خدا " است.
میخوام بهش متذکر شم دوستی با من نمونه مناسبی از "شاهنامه اولش خوشه " میباشد.

۴

تاریخ تکرار میشود..

کرمی در  اعماق وجودتان هست که با احتساب اینکه قراره ۹۹.۹ % به شما ریده شه،اما شما باز هم به اکستان مسیج میدهید.

۱

ما

دیشب جشن فارغ التحصیلیمان بود.
ما مست بودیم.
ما ودکا خورده بودیم.
ما به اکسمان که در روی سن راه میرفت و تز میداد نگاه میکردیم.
ما به این فکر میکردیم که هر جور حساب کنیم باید از اکسمان بدمان بیاید ولی ما خلتر از این حرفها تشریف داریم.
ما براورد کردیم که با همکلاسیهایمان،کمتر از نصف انگشتان یک دست،ارتباط خواهیم داشت.
ما هی به خودمان میگفتیم چی فکر میکردیم،چی شد.
با همه اینها
ما خوشحالیم.
به ما خوش گذشت.

۷

ستاره شو

میدونی خبر گرفتن شاید واسمون ۵ دقیقه هم نباشه ولی برای طرف مقابل میتونه خیلی معنا داشته باشه.
مثل امشب که من از یه همکلاسی حالش رو جویا شدم و در مقابل رفتاری دیدم که باید بگم نشستم به گریه کردن
گریه واسه اینکه یه نفر چقدر میتونه تنها باشه که یه احوالپرسی ساده  تا چه اندازه خوشحالش کنه.
قراره از این به بعد بیشتر احوال بگیرم.بیشتر دوست باشم و بیشتر مهربون.

۵

ای قشنگتر از پریا

به نظر من کلمات مهم هستن.
ادای کلمات مهم هستن.
وقتی کسی عزیزت نیست نباید بهش بگی عزیزم،وقتی دوست داشتنی نیست؛نباید مثل نقل و نبات وصف زیبایی و مهربانی نداشته اش رو کنی.
باید یک فرقی بین جان دلت و اون همکلاسی اب زیر کاهت باشه.
در استفاده درست از کلمات کوشا باشیم.

۸

موهاش هم ترجیحا کوتاه پسرونه باشه.

به طرز غیر قابل باوری هپی هستم.قانونا نباید باشه چون تازه بریک اپ کردم،دل شکستم،درسم تموم شده و قانونا باید با بحران "حالا بعد از فارغ التحصیلی چه گوهی بخورم" مواجه بشم.
اما به طرز خیلی ان بیلیوبلی دوس دارم تنها برم تو خیابون وقتی هوا زیادی روشن و زیادی افتابیه و هی بپرم بالا و پایین
هی الکی بخندم،بعد برم یخمک بخرم بعد از اونور برم سینما پزشکی
بعد یه فیلم خوب ببینم و مثل همیشه تنها اون مسیر از دانشگاه تا پارک ماشین رو با دستای توی جیب،تند تند راه برم.
بعد یه دوست جدید داشته باشم که موهاش ابی باشه با یک عینک گنده و همه دنیا رو مرتبا به تخمش حواله کنه.

۶
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان