چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

۱۴۰۰. همون که اول قرن نیست ولی بهش میخوره باشه.

سال ۹۹ ریدمان بود. در طی این ریدمانها، اندک نکات مثبت رو در اوردم و دلداری میدم. البته هر ریدمان یک ضد ریدمان میاره. یعنی اون کارها منجر به ریدمان میشه، پس اون کارها جواب نمیده مثکه. در عالم تحقیقات، نتیجه گرفتن این نیست که بگی بین X و Y ما رابطه ایی پیدا کردیم. اینکه بفهمی با هم رابطه ایی ندارن، خودش یک نتیجه گیریه. ولی تو تحقیقات علمی به این نوع نتیجه گیریها بها نمیدن. یعنی همون خارج که من فکر میکردم خیلی خارجه. و خیلی خفنه که میبینم، اونجا هم که فلان جور. پس یعنی بریم مریخ؟  حتی در اون خارج هم بها نمیدن به اینجور نتیجه گیریها. باید شما حتما یک رابطه معنی دار پیدا کنی که‌ مقالت رو چاپ کنن. بهت پول بدن. اونجوری کمتر پول میدن. مقاله ات هم چاپ نمیکنن.

پس ما یه سری ضد ریدمانها در اوردیم.

سال ۱۴۰۰ هم قرار نیست با تغییر سال در تقویم، کائنات بگن ااا؟ امروز یکم شد. پس حلّه. کائنات براش امروز و دیروز و هزار سال پیش فرق نداره. ولی من میتونم بگم که ما انگار میخوایم بدوییم. این اوّل خطه. هر چند میدونم دارم گول میزنم خودم رو.

یه سری قرار و مدار با خودم گذاشتم. یکیش هم اینکه قرار و مدارهام رو به هیشکی نگم. پس بهتون نمیگم.

 

۰

+ اضافه کردن راحیل. آیا راحیل به ما کمک میکند؟ آیا راحیل شروع میشود؟ آیا راحیل ادامه خواهد داشت؟

میخوام وانمود کنم که وقتی راه میرم، زمین به ازای هر قدم، کف پام رو ماچ میکنه میگه قدم رو چشم ما گذاشتی. بعد آخرش همین میشه‌.

۰
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان