چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

ایا شما اهنگهای king raam گوش نمیکنید؟

از هیچ چیز به اندازه بی توجهی موقع چت،بدم نمیاد.

دختر نازم،خوشکلی..قدر بدون و بهترین شو...

King raam

برم کنسرتش با یه دوست،نه دوست پسر نه دوست دختر

فقط یه دوست

من دقیقا همینجوری فکر میکنم که براتون نوشتم،بهش میگن پرش افکار :)



۳

بعد که ریدی تو امتحانات،میفهمی!

طبق تجربات وبلاگ قبلیم،من هر چه به فصل امتحانا نزدیکتر میشم،به همون میزان تعداد پست گذاشتنام،میره بالا!

۱

امشب سوپ داریم۰۰

درس بخوانید تا رستگار شوید.

۲

بخون،ننه جان

امتحانا نزدیکه،امان از کون گشاد

۰

جیگر طلا،منم!

یک دندانپزشک خوب،دقت،حوصله و علم خوبی داره

روش کار کن،جیگر طلا

۰

در واپسین لحظات تولد میلاد

سزای ادم بد مست،حالت تهوع صبحگاهی هست.

۰

مرگ تدریجی یک رویا

خوب بالاخره به حق ٥تن،من با دوس پسر ٤.٥سالم،تموم کردم..هر چند از نظر من خیلی وقت بود که تموم شده بود ولی خوب طرف مقابل هنوز نمیدونست :))

داستان از اینجا شروع میشه که من پشت تلفن میگم میخوام برم خونه ولی نمیرم بلکه میپیچونم و میرم پیش اونیکی از دوستان و اینم که شک کرده بوده،زنگ میزنه خونمون :|

بعدم که دعوا و فلان و بعدم که با روشهای مینازیسیون،قضیه رو جمع کردن و بعد هم لحظاتی عاشقانه و بعد هم لطف کردن در حقش و خدافظی کردن باهاش

کاری که باید خیلی وقت پیش میکردم.واقعا بعضی وقتا احساس عذاب وجدان میکردم ولی خوب باز خوشحالم که طرفمو میشناسم،میدونم این مدت چیزی از دست نداده ؛)

لب مطلب اینکه،فکر میکردم بعد از این همه سال بودن با یکی، وقتی تموم شه،ناراحت میشم یا حداقل بش فکر میکنم ولی غیر از این نیست که فکر کنم چجور شکمم رو کامل اب کنم و تو کارم بزنم بترکونم از خفنی :|

چی میشه که یه ادم اینقدر بی حس میشه؟!

هر چند این رابطه خیلی وقت بود که مرده بود:)

۳

خرج کردن هم هنر میخواد

مامان اینا،٥٠٠ تومان بم دادن،که دیگه یعنی خرج همه چیم،با خودم

حالا این وسط اولا که دخالت میکنن چی نخرم،چی بخرم:/

دوما الان ٧ اردیبهشت هستیم و ٣٦٢ تومان خرج کردم:دی

خاک تو سرم:))))

دیگه رفتم سایتهای مختلف،ببینم این نحوه درست خرج کردن چطوریاست:|

مثلا الان من موبایل جدید میخوام،با ست ورزشی که میرم باشگه،با قمقمه

واقعا دیگه از همه چیز دارم

از طرفی،قراره موهامو رنگ کنم که اونم ارایشگاه یاد زیاد بگیره:/

خوب پس از الان تا شهریور ١.٢٠٠ جمع کنم..

حال میده ها^_^

پاشم برم باشگاه که این مدت خیلی کون گشادی کردم

۲

Let me go

قبول دارم که بعضی وقتا رگ بدجنسیم میگیره،اینکه بفهمم یکی با یکی دیگه هست یا اینکه از کسی خوشم نمیاد و الان فعلا در حال حاضر با دوس پسرش،خوش و خرم داره سر میکنه..هی دوس داری تاکید کنی که اره اون پسره لاشیه و ولش میکنه..و هی باز تاکید میکنی که اره هستا،هستا

خو اصلا به تو چه،ملت دوست دارن بدن،ملت دوس دارن خوش بگذرونن،ملت دوس دارن به پسر جماعت پیشنهاد بدن

تو خودتو درست کن،تو خودتو بکش بالا،تو خودتو بهترین کن

البته باز لازم به ذکره که همه اینا دلیل نمیشه که همیشه همیشه و همیشه حق با افشین هست

یه جور شده فقط نگاه دهن اون میکنم،ببینم اون چی میگه

وقتی میدونم از چیزی خوشش نمیاد یا بش اعتقاد نداره،دیگه در موردش حرف نمیزنم،چون عصبانی میشه

خاک تو سرت مینا،تو که اینجوری نبودی

۰

دوست فرضی به اسم هانیه

خیلی جالب میشه،دنیا چقدر بالا پایین داره،از یکی که نا امید بودی،چنان تغییر میکنه که باورت نمیشه.. و کسی که فکر میکردی بهترین بوده تو دنیا،کم کم عوض میشه

افشین بد نشده،عوض شده و شاید الان خیلی بیشتر شبیه خود واقعیش شده..اوایل که با هم دوست نبودیم،عصبانی و عصبانی و عصبانی .. صفتی که میتونم بهش نسبت بدم

اوایل که با هم دوست بودیم،دیدم چقدر با اون چیزی که میدیم فرق میکرده،بعد متوجه شدم فرق نمیکرده،رفتارش با من فرق میکرده

و الان بعد از ٢ سال میتونم بگم دیگه عصبانی و عصبانی و عصبانی نیست ولی دیگه رفتارش با من و بقیه فرقی نداره..

اینقدر دوست دارم تو یه محفل کتاب خون،تو شیراز عضو بودم و دوستانی داشتم..یه بار دقیقا همچین چیزی رو خواب دیدم..بعدش به این فکر افتادم که همچین چیزی،احتمالا تو ضمیر ناخوداگاه هم بوده

میرفتیم تو خیابون معدل و ملاصدرا،راه میرفتیم،میرسیدیم به یه کافه،کافه کتاب،میرفتیم داخل،بعد میگفتیم دیدی این هاروکی موراکامی چه فضایی مینویسه،دیدی تو ایران باب شده هرکی اینو بخونه یعنی خیلی خفنه،کاری که این دختره  گ میکنه؛وای من این کتاب رو خوندم وای من فلان رستوران رو رفتم وای من فلان جا رفتم کیک گرفتم.. ولی شما ادما چیپ و سطح پایین این چیزا رو نمیدونین که

بعد من و اون دوست فرضیم،میشستیم کنار هم،میگفتیم چه عنه این دختر..

۰
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان