چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

وای قشنگ قلبم به صورت فیزیکی درد گرفته.

وای بچه ها

داداش من الان چندین سال هست که افسردگی شدید داره و بارها میخواسته از دانشگاه انصراف بده و تهدید به خودکشی و بارها هی روانپزشک و روانشناس و گریه و زاری و اینها

بعد من همیشه در قلب ماجرا بودم چون باید میرفتم از اونور به مامان و بابام دلداری میدادم و فکر میکردم که چه خاکی بر سر کنیم الان و از اون طرف، طرف داداشم رو بگیرم و دنبال کارای دانشگاه و دکتر رفتنهاش و همه اینها

 

از اونور من فامیل مامانم، کاملا روانی و بد‌دهن و بدجنس هستن و هزار بار به مامانم گفتم ارتباطتت رو قطع یا حداقل کم کن و هی میگه نه نمیشه و از اونور میره ظلم و ستم میبینه و از اونور میاد تو خونه به شخص من (چون تنها کسی که به حرفاش گوش میده تو خونه) هی انتقال میده و هی گریه و زاری و هی همه به من ستم میکنن و وای من چه خوب و مظلومم و هی میگم خوب یا از خودت دفاع کن یا باهاشون‌ نگرد که همیشه میگه نمیشه که، مادر و خواهر برادرامن. و من پارسال برای اولین بار بعد از بی احترامیهای فراوان به مامانم و خانواده ما،  یه دفاع جانانه از مامانم جلوی خاله ام کردم که همون موقع هم که مامانم ادم ضعیف و ترسویی هست هی جلوی دهن منو میگرفت که هیچی نگو و خفه شو که پسرخاله ام اومد منو تهدید به کتک فراوان و کشاندن در خاک و خل و فحشهای بیکران به بابام و خانواده پدری

 

اقا اقا، خسته شدم. چند ساله من پیشرفت نداشتم چون این نکبت ها نمیگذارن من یه ثانیه به خودم فک کنم. از همه متنفرم امشب. دلم میخواد مامانم رو یه عالمه بزنم. تو خودت ضعیف و ترسویی و ریدی تو زندگیت، نیا برین تو زندگی ما. فلان دوستم که خیلی مثلا دوست فلانه، تو گوه میخوری جلو عالم و ادم راز دلم رو داد میزنی تو‌ جمع. فلانی تو گوه میخوری هی خودت رو به من میچسبونی و ادای ادم خوب در‌ میاری که بهت محل بدم پسر احمق بیمزه.

وای این لیست تو مغزم داره هی طویل میشه. میخوام بخوابم. اصلا فک نکنم به هیچی. نمیخوام یک ثانیه به غیر از خودم برای کسی وقت صرف کنم. حتی یک ثانیه. دیگه نمی کشم.

۰

هی یوووو🤙🏻

من اینجورم که پدر و مادر ایرانی، لطفا برین اونور ما شکوفا شیم.

بعد این واقعا شده جز چیزهای مهمِ نصف سال پیش و سال جدیدم.

۰

داره ۳۰ سالم میشه ها.

دیگه اخرین مسافرتی هست که با مامان و بابام میام. جور نداشتن دوست و همراه رو که من نمیتونم تا ابد بکشم. هزارتا مسافرت ۳ تایی با هم رفتیم و من دینم رو بیش از چیزی که باید ادا کردم.

۲
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان