سه شنبه ۳ مرداد ۹۶
به طرز غیر قابل باوری هپی هستم.قانونا نباید باشه چون تازه بریک اپ کردم،دل شکستم،درسم تموم شده و قانونا باید با بحران "حالا بعد از فارغ التحصیلی چه گوهی بخورم" مواجه بشم.
اما به طرز خیلی ان بیلیوبلی دوس دارم تنها برم تو خیابون وقتی هوا زیادی روشن و زیادی افتابیه و هی بپرم بالا و پایین
هی الکی بخندم،بعد برم یخمک بخرم بعد از اونور برم سینما پزشکی
بعد یه فیلم خوب ببینم و مثل همیشه تنها اون مسیر از دانشگاه تا پارک ماشین رو با دستای توی جیب،تند تند راه برم.
بعد یه دوست جدید داشته باشم که موهاش ابی باشه با یک عینک گنده و همه دنیا رو مرتبا به تخمش حواله کنه.