بچه ها
یه چیزی که خیلی منو اذیت میکنه که بارها و بارها هم نشستم زدم تو گوش خودم گفتم "میم جان، چرا ناراحت میشی؟ رسم روزگار همینه. شما اصن عمل و عکس العمل کن و خودت رو از این خود خوریها رها کن" و باز هم و باز هم، خودخوری کردم سرش ..
حالا چیه؟
اینکه من خیلی هوای دوستهام رو دارم و سعی میکنم ( میکردم ) که اگر چیزی از دستم بربیاد انجام بدم و معرفی کنم و ببرم و دعوت کنم
امّا و امّا یعنی بگو یه ذّره، یه ذّره این کارها برا من انجام شده باشه.
همیشه ببرشون اینور اونور، آدم معرفی کن، راهکار بده
ولی هیچ بازخوردی واسه من نداشته.
الان مثلا دوستم (نزدیکترین دوستم) به من گفت که اره بیا بیا، یه چیزی هست که خیلی باحاله و میشه ازش کلی پول دراورد.
من کلی خوشحال و خندون شدم که وای نگاه به فکرمه و واقعا خیلی خوشحال شده بودم سر این قضیه و میگفتم به خودم که نگاه کن! نگاه کن! اگه همه دوستات عن و گوهن ولی این دوستت فرق داره.
الان متوجه شدم که اون دوستم مدتی هست که در این کار هست و به تازگی متوجه این روش (شرکتهای هرمی) نشده و اگه هم اومد واسم یه برنامه ویدیو کال گذاشت با مشاور شرکتشون، صرفا برای این بوده که برای این معرفی بهش پول داده میشه.
خلاصه که گوه توش.