هر دفعه میام تهرون، میفهمم واقعا "پایتخت" هس و ما همه شهرستانی بیش نیستیم.
نکته دیگه اینکه من باز حالم یک جوریه که خودم میدونم چرا. علتهاش و ادمهاش رو هم میدونم. راه حل اش هم فقط دوریه. منتظرم دور شم و دور شیم.
دوست دارم بزرگتر و قشنگتر و راحتتر شم.
هر دفعه میام تهرون، میفهمم واقعا "پایتخت" هس و ما همه شهرستانی بیش نیستیم.
نکته دیگه اینکه من باز حالم یک جوریه که خودم میدونم چرا. علتهاش و ادمهاش رو هم میدونم. راه حل اش هم فقط دوریه. منتظرم دور شم و دور شیم.
دوست دارم بزرگتر و قشنگتر و راحتتر شم.
همیشه مرغ همسایه غازه و من الان از تهران حالم بهم میخوره:/ خیلی دوست داشتم یه جای آروم و سالم زندگی میکردم نه اینجایی که زندگی کردن توش از نظر من مثل تونل وحشت میمونه. افتضاح شلوغه و واسه منی که از شلوغی بیزارم واقعا وحشتناک :/
تهران یه هوای عجیبی داره، «تهران بودن» این شهری که آدم میره توش رو از لحظهای که واردش میشه، از وقتی که یه نفر توی ترمینال جنوب یا میدون راه آهن پیاده میشه رو راحت میتونه حس بکنه.. آدمو به این معتقد میکنه که شهرا واقعا روح دارن :))
خبر میدادین یه گاوی، گوسفندی :)
یه خوبی که تهران داره اینه که هر محلهش خصوصیات خودش رو داره و برا خودش یه شهره و اگه تو خیابون واستی آدمای تکراری خیلی کم میبینی ولی مثلا شهرستان ما وقتی خبر و اینا و یا یه ویدیوی کوچیک هم ازش پخش میشه خیلی از آدماش رو میشه شناخت، میخوام بگم اگه آدم معشوقش رو شهرستان گم کنه احتمالا بتونه اتفاقی پیداش کنه ولی تهران گمش کرد باید بیخیالش بشه و از تو همون خیابون یکی جدیدش رو پیدا کنه :)
من تهران رو خیلی دوست دارم
همیشه از بقیهی کسایی که اینجا زندگی میکنن خیلی میشنوم گله میکنن و از ترافیک و دود و دم و شلوغی و ادماش میگن.منم اینا رو میبینما
ولی بازم دوسش دارم.مخصوصا شباشو.
تهران زیبا و غمگینه.
من که هیچ دل خوشی از تهرونی جماعت ندارم. مخصوصا مدلی که حرف میزنن! میری اونجا کلا اگه خارج از تهران زندگی کنی میشی شهرستانی! یعنی چه! انگار ایران فقط یه شهر داره اونم تهرانه، بقیه شم شهرستانه! میخوان بیان مازندران، اینجا ویلا دارنا، چند ساله که میان و میرن ولی به اینجا میگن "شمال" !! یکی نیس بگه احمق شمال جهته، اسم مکان نیست. کجا میری؟ دارم میرم شمال. کجایی؟ تو جاده شمال. اومدی؟ آره از شمال برگشتم. !!! اسم به این زیبایی به این اصیلی "مازندران" مشکلش چیه؟ میان میرینن به جنگل و رودخونه، برمیگردن دو قورت و نیمشونم باقیه!