چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

خاک تو سرم.

این پسری که باهاش دوباره در ارتباط قرار گرفتم، قبلا دوست پسرم بود. انسانی فوق العاده جنتلمن و مهربون و اینکه من رو خیلی دوست داشت. من هم واقعا از خجالت خودم و خودش در اومدم و یه کاری سرش در اوردم که تا مدتها که اصلا هم با هم نبودیم، داشتم ازش عذرخواهی میکردم من باب بیشعوریم. من واقعا آدم باشعوریم و متاسفانه خریت بزرگم خورد به دوره این آقا پسر. 

حالا قشنگ حس میکنم در عین اینکه از من خوشش میاد، اصلا به من اعتماد نداره. حق داره.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان