چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

دنیا مساوی دو روز

بهتون گفته بودم که یه روز در میون گریه میکنم؟ 

وقتی پسرخاله ام فوت شد از کرونا، خیلی همه شوک شدن. یعنی اوّل حس اکثر ادمها این بود که "باورم نمیشه" و یا اینکه "هنوز باورم نمیشه". و واقعا هنوز هم باورم نمیشه. امّا بعدش من دیگه گریه نکردم. و میدونم که نمیکنم. دیگه هیچوقت نا امیدی نمیاد سراغم. هیچوقت و مطمئنم. سومین "نقطه عطف" زندگیم.

کاملا روحیه ام رو برای مهاجرت آماده میبینم.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان