چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

مشتی نمونه خروار

ارتباطم با <ه> یه دفعه خیلی خوب شد. یعنی الان دوست دارم خودم ببینمش. ولی دفعه های قبل همیشه این بود که اون اصرار داشت ببنیم هم رو و من هم فاز پیچوندن میگرفتم. چون  احساس اون به من، یه جوریه که من همچین حسی به اون ندارم و این همه چی رو واقعا آکوارد میکنه و اینجوری میشه که دائما بخواد تاییدم کنه یا ساکت بمونه و فقط من حرف بزنم.

و نکته اینکه دقیقا دفعه آخر یکم خودش رو پیدا کرده بود و مخالفت میکرد باهام و این خیلی خووووب بود:))))) و انگار دفعه اولی بود که بعد از این همه سال انگار دو تا دوست شده بودیم.

 

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان