يكشنبه ۱۷ بهمن ۰۰
ارتباطم با <ه> یه دفعه خیلی خوب شد. یعنی الان دوست دارم خودم ببینمش. ولی دفعه های قبل همیشه این بود که اون اصرار داشت ببنیم هم رو و من هم فاز پیچوندن میگرفتم. چون احساس اون به من، یه جوریه که من همچین حسی به اون ندارم و این همه چی رو واقعا آکوارد میکنه و اینجوری میشه که دائما بخواد تاییدم کنه یا ساکت بمونه و فقط من حرف بزنم.
و نکته اینکه دقیقا دفعه آخر یکم خودش رو پیدا کرده بود و مخالفت میکرد باهام و این خیلی خووووب بود:))))) و انگار دفعه اولی بود که بعد از این همه سال انگار دو تا دوست شده بودیم.