جمعه ۱۳ اسفند ۰۰
در مصرف های متفاوت، گرایشم به زنگ زدن خیلی میره بالا. یعنی اینجوری که حالا که داره بهم خوش میگذره، بگذار بیشتر خوش بگذره. و اینکه من هم که کلا دوست دارم به یکی زنگ بزنم. دیشب الکل بود و واقعا من بدم میاد از این خانواده و کلا بهمم نمیسازه خیلی و شایدم بسازه ولی واقعا همه اش یه جوریه. زنگ زدم، چرت و پرت گفتم، وسط اتاقم بالا اووردم و خوابیدم و صبح بیدار شدم و وات د فاک:)))))
اما با توجه به حجم بلاهتی که رد و بدل کردم، وقتی اول خوشحال بودم و بعد یادم افتاد اصلا دیشب چی شد، متوجه شدم دیگه دوست ندارم به اون زنگ بزنم. ایا حس درستیه؟ نمیدونم. معلوم میشه.
خیلی راه متفاوت رفتیم. اون تیکه هه کاش کنده شه بره.