شیفتهام رو از دو روز کردن یک روز در هفته. وای از ناراحتی و استرس، یه جوریم شد. واقعا مشکل مالی و اینکه چرا اینکارو با من میکنین؟ اینجوری که باز هم نه مشکل مالی ها، اون ۸۹٪، اینکه چرا من؟
+ اخ حوصله چربی اضافه ندارم. این چربیها تموم شه برن. راحت شه پاهام از این وزن اضافه.
+ یه اشتباهی که کردم این بود که سر کارم، یه سری از خوشیها رو گفتم. گفتم که فلان جا مثلا ریو بوده رفتم و اینها. در کمال سادگی و حماقت. واقعا واسه بقیه عجیبه مثلا فلان رستوران و فلان سرگرمی. آخه واقعا هم با پول این کاری که میکنم، از پس اجاره خونه هم به زور برمیاد ادم. یه کلیک عجیبی از اون موقع روم شده. همینجوری دومینو وار دارن ازم ایراد میگیرن سر کار. مثلا یه اتاقه بود همیشه من میگفتم وای خدایا چقدر این کثیفه. امروز خودم شروع کردم به تمییز کردنش. بعد یهو اون هدنرسه اومد گف چرا اینجا اینجوریه. چرا فلان. من کلا یه روز در هفته میرم. نمیدونم چجوری واقعا بگم عزیزم متوجه نیستی دو ماهه همینجوری افتاده، کسی دست نزده. واقعا وقتی روت کلیک میشه دیگه واقعا با بدبختی میشه از تو اسپاتلایتشون در اومد. واقعا محل کارم برام شکنجه شده. شروع کردم هیچی نگفتن. کلا با تشنج خارج میشم همیشه.
+دایورت کنم. به خودم نزدیک شم. نزدیکتر.