چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

دوم جولای ۲۰۲۴

ساعت ۲:۵۳

غذامو خوردم، یکم زبان هم خوندم، تلفنی هم با مامتنم دعوا مردم، ساعت ۳:۱۵ پاشم یکم رانندگی بخونم و بعد ساعت ۳:۳۰ برم سر کار

۱۱:۰۷ شب، رفتم سر کار رستوران، حدس بزن چی شد؟ دییقا روز اول همون دکتر ایرانیه سر کار که خیلی خیلی ازش بدم میومد با کل فک و فامیل اومده بودن اون رستورانه و واقعا جفتمون پشمامون ریخت. یکی هم سر کار بولیم میکرد و من چون خیلی حساس شدم سر این قضیه، همونجا ریکشن نشون دادم و گربه رو دم حجله کشتم، الان هم پیاده دارم برمیگردم و گریه میکنم.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان