من معمولا پستهامو نمیخونم، مگر اینکه خیلی ازش گذشته باشه و بگم بگذار ببینم چند سال پیش، چجوری فکر میکردم و چیها داشته اتفاق میفته. اومدم پست بگذارم که یکی توی پست قبلی برام کامنت گذاشته بود که چون دقیقا یادم نمیومد چیها نوشته بودم و منظورم چی بوده، نشستم خوندمش. پسررر. هم امتحان رانندگی رو قبول شدم، هم اون اینترویو کاری رو رفتم و احتمالا دو تای دیگه هم پیش رو هس. از اون موقع واقعا منظم ورزش کردم، یه کلاس گروهی ورزشی هم ثبتنام کردم که معاشرتم باهاشون بیشتر شه. دورهمی رو گرفتم، دو بار دیگهاش هم خونهامون مهمون اومد که واقعا خوب برگزار کردم. اون جمع کردن دخترها رو هم انجام دادم. الان هم میخوام دوباره شروع کنم به دندونپزشکی خوندن واسه امتحان بعدی و حتی از الان برای پارت دو. فردا که یه ریو ملوس میریم و هفته آینده یه ریو ملوس تر. حالا جواب کامنت دوستمون که چرا ایران جای موندن برای من نبود و احتمالا خیلیهای دیگه. برای شخص من، جدای از مشکلات اجتماعی و الان هم اقتصادی که یک مسافرت جالب یا یک ماشین خریدن، بعضا تبدیل به آرزو میشه، بیشتر از همه بابت فرصتی بود که بهم داده نمیشد تا بزرگ شم. در یک خانواده سوپر حمایتگر بودم که این واقعا عزیزان، از یک جایی اصلا دیگه خوب نیست. به نظرم باید دردت بیاد. باید قشنگ بفهمی تلاش و نرسیدن رو. تا بعد تلاش کنی تا شاید برسی.