دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۰۰
از تپش قلب و از خریت ام، چشمام رو میخوام بندازم جلوی سگ. بابا زنیکه یه دیقه نفس آروم بکش.
از تپش قلب و از خریت ام، چشمام رو میخوام بندازم جلوی سگ. بابا زنیکه یه دیقه نفس آروم بکش.
با روزی ۱۰ ساعت درس خوندن هم نمیرسم به چیزی که باید. مغزم از "حالا چیکار کنم ها" گاییده شد.
از الان.
۱ ۲ ۳.
چرا هر روز شکست میخورم؟ چرا هر شب که میخوام بخوابم، میدونم شکست خوردم؟ چرا همیشه میشه از فردا. چرا روتین فردا از الان برام معلومه. حس شکست فردا شب رو هم میتونم حس کنم.
باید کمتر فکر کنم. اصلا فکر نکنم.
روز پنجم
جدای از اینکه این کار باید انجام شه، تمرینی برای "استفاده بیشتر از عقل" هم هست.