وبلاگاتون رو که میخونم، می بینم که چقدر خوب و باشعورین. اونجاهاش که سن هاتون رو میفهمم که پشمهایم. این دور و بریهای من خیلی گاون.
شماها کجایین؟
وبلاگاتون رو که میخونم، می بینم که چقدر خوب و باشعورین. اونجاهاش که سن هاتون رو میفهمم که پشمهایم. این دور و بریهای من خیلی گاون.
شماها کجایین؟
هر دفعه میام تهرون، میفهمم واقعا "پایتخت" هس و ما همه شهرستانی بیش نیستیم.
نکته دیگه اینکه من باز حالم یک جوریه که خودم میدونم چرا. علتهاش و ادمهاش رو هم میدونم. راه حل اش هم فقط دوریه. منتظرم دور شم و دور شیم.
دوست دارم بزرگتر و قشنگتر و راحتتر شم.
یک دعوایی کردم با خاله ام که دست مریزاد!
بالاخره این زنیکه پررو باید یه حرفهایی رو میشنید.
ساعت ۱۲:۳۰ شب هست و من باید یک ویس ۳ ساعته درسی گوش بدم. خسته نیستم و این جالبه. دوست دارم اینکارو بکنم و این جالبه. با کورنومتر درس میخونم و چقدر اینجوری آدم "کمتر درس خوندنش" معلوم میشه و این جالبه. ۹ ماه وقت دارم که زمان کمیه. میخوام یه بار یه بار یه بار یه بار یه کاری کنم که تا آخر عمر در موردش حرف بزنم و این جالبه.
الان خیلی خیلی خیلی سردرد دارم چونکه اخبار رو مرور کرد. اَه اَه.
تیکه تیکه شین.
هر دفعه خواب دوست پسر قبلیم رو میبینم همه اش دارم حرص میخورم که چقدر این مونگول و بی شرفه. همه اش هم تو خواب دارم خیانت بهش میکنم. ناخوداگاه آدم که میاد بالا :))
باید خیلی خیلی خیلی تلاش کنم.
امسال قرار نیست هیچوقت دیگه تکرار شه.
من یه عادت احمقانه_غیر احمقانه دارم که میام استاتوس واتساپ ام رو هر از گاهی عوض میکنم. اینجوری که مثلا یه هدف پنهان که تو مغزم میچرخه رو میگذارم اونجا تا هی به خودم یادوار شم که من در تلاش برای رسیدن به اون قضیه هستم.
مثلا یه مدت expecto patronum بود. این ورد برای هری پاتر دوستان، آشناست. اما برای شمایی که شاید هری پاتر دوست نباشی، اینه که این ورد زمانی گفته میشد که جلوی "دیوانه ساز"ها رو میخواستن بگیرن. حالا دیوانه ساز ها چیکار میکرد؟ هر چی شادی و حیات هست رو از طرف میگیرن. حالا این استاتوس من، یعنی دوری از هر چیزی یا کسی که شادی و قشنگیم رو ازم بگیره.
الان یک حس شلم شوربای عجیب و غریبی دارم که میدونم میخوام چیکار کنم ولی نمیدونم دقیقا چی.
چرا اینا رو هم گفتمم، واسه اینه که من پول ندارم برم روانشناس. اینجا با خودم حرف میزنم.