چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

یه دیقه. فکر نکن.

از تپش قلب و از خریت ام، چشمام رو میخوام بندازم جلوی سگ. بابا زنیکه یه دیقه نفس آروم بکش.

۰

self

با روزی ۱۰ ساعت درس خوندن هم نمیرسم به چیزی که باید. مغزم از "حالا چیکار کنم ها" گاییده شد.

از الان. 

۱ ۲ ۳.

۰

morning show

قابلی نداشت.

۰

روز دهم

روز دهم

+ ریدم سر قبر سیاست و تعصب و آخوند

۰

روز نهم

روز نهم

۰

روز هشتم

روز هشتم

۰

روز هفتم

روز هفتم

۰

روز ششم

روز ششم

۰

شششششششش

چرا هر روز شکست میخورم؟ چرا هر شب که میخوام بخوابم، میدونم شکست خوردم؟ چرا همیشه میشه از فردا. چرا روتین فردا از الان برام معلومه. حس شکست فردا شب رو هم میتونم حس کنم.

باید کمتر فکر کنم. اصلا فکر نکنم.

۰

رور پنج ام

روز پنجم

جدای از اینکه این کار باید انجام شه، تمرینی برای "استفاده بیشتر از عقل" هم هست.

۰
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان