چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

هیچوقت قورباغه رو قورت ندادم انگار.

مثلا اون دوستم داشت میگف که اره وقتی که رفتم فلان درمونگاه رو اجاره کردم و فلان جا رو هم الان اجاره کرده و یک جای دیگه هم کار میکنه که کلی خواهانش هستن و فقط یک سال از من بزرگتره.

نکته اش اینه که درسته که اون واقعا یه پدیده منحصر به فرد در بین ماست اما نکته جالبترش اینه که من حتی اینا رو در خودم نمیبینم. یعنی حتی به مغزم خطور نمیکنه که بخوام جایی رو اجاره کنم که کسی برای من کار کنه.

در خودم فقط میبینم که خوب من کسی باشم که بتونم برای کس دیگه ایی کار کنم. انگار یه سری مراحل رو خودم برای خودم قفل کردم. چرا؟

 

۴
او ته آ رویای واقعی
۱۲ تیر ۰۰:۳۳

آره اتفاقا مشکل بزرگیه. چون تا وقتی ریسک نکنی به چیزی فراتر از معمول هم نمی رسی.

پاسخ :

واقعا همینه
باید ورزش کنم
او ته آ رویای واقعی
۱۰ تیر ۰۰:۳۲

بنظرم برمیگرده به نوع شخصیت و میزان ریسک پذیری آدم...

و نکته ی جالبش اینجاست که انگار تا وقتی آدم کسی رو نمیبینه که چنین کارهای عجیبی(از دید خودش) انجام داده حس نمیکنه که خودشو محدود کرده:/

حالا اون که بالاتر بوده من تو سال پایینی تر که میبینم بیشتر از خودم میپرسم چرا من نه؟!

پاسخ :

اره
من از نظر ریسک پذیری ادم معمولی هستم و گاها حتی میتونم بگم کنجکاو بودم یا حتی خرکی بازی
ولی هم جامعه و خانواده هی ازم خواستن که نکنم و هم از یه جایی به بعد دیگه خودم یاد گرفتم که نکنم
میخوام تمرینش کنم، بیا تمرینش کنیم
پسرک زیادی
۰۹ تیر ۲۳:۵۴

تا حدیش طبیعیه مینا

تو توی ایران و تحت تربیت ایرانی بزرگ شدی. اصولا ایرانی‌ها به دخترها اعتماد بنفس لازم رو نمیدن. این نداشتن اعتماد بنفس، برای همه هست اما تو دخترها پررنگ‌تره... تو هم ریسک کن. ولی تورو خدا قورباغه ت رو قورت نده. ما هنوز تو اون کرونای خفاش موندیم. یه ویروس دیگه رو برامون ارمغان نیار:)))

پاسخ :

اره کاملا قبول دارم حرفت رو. هم خانواده هم جامعه هم مدرسه و هم همه جا.
ولی خوب میشه زد تو دهنشون، مگه نه؟
+ من خانواده رو فقط ناز میکنم و قورباغه رو هم سعی میکنم نخورم:))
کلمنتاین ‌‌
۰۹ تیر ۲۲:۵۸

یه چیزی توی روانشناسی هست به اسم عقده ی یونس.

من اون دسته از رفتارهام که شبیه توعه و کم هم نیست اصلا رو حس میکنم همینه.

حالا نمیدونم برای تو هم از این نوع ترس و اضطراب هاس یا نه.

پاسخ :

اصلا نشنیده بودم در موردش. میرم بخونمش ببینم چیه.
من ترسش رو ندارم. انگار در خودم نمیبینم. نمیدونم چجوری توضیح بدم که بگم از ترس نمیاد.
شاید هم از ترس باشه و ناخوداگاه. نمیدونم.
پس تو هم بنویس اگه دوست داشتی در موردش، ببینم چجوری میشه مدل تو
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان