چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

خوب شو.‌خوب شو.

برق رفته و من با خیال راحت میتونم "هیچ کاری" نکنم. مدتهاست که با خیال راحت "هیچ کاری" نکردم. همیشه دارم کاری میکنم و همیشه این حس رو دارم که فایده ایی نداره و میدونم که همینه. یعنی نه واقعا بدبینانه و نه خوش بینانه، بلکه خیلی واقع بینانه میدونم که این کار حال حاضرم جوابی نداره. زندگیم حدود دو سال میشه که متوقف شده. از بعد از طرحم. 

چقدر نوشته هام در اون موقع در راستای این بود که بهم اضافه طرح نزنن و چقدر یک حس غریبی داشتم که خوب بعدش چیکار میخوای بکنی؟

من در این راستای "هیچ کاری" کردن و "همه کار کردنِ" بعدش، هم از خودم گله دارم و هم ندارم. قرار بود با دوست پسرم ازدواج کنیم و قرار بود از ایران بریم. و حالا ببین کجام؟ جدا شدیم از هم و نشستم توی خونه و هر روز به خودم میگم بخون و بخون و از اونور میگم که حالا تو که قبول نمیشی.

از خودم گله ندارم که چرا این دو سال رو هر روز گریه کردم، که علتش دوست پسرم بود و از خودم گله دارم که چرا افسار زندگیت رو دادی دست کسی غیر از خودت. و باز از خودم گله ندارم که چرا افسار زندگیت رو دادی دست غیر خودت که خوب یادت میاد که چطور با ناراحتی هی بهت میگف یعنی میخوای بدون من بری. پس من چی. پس ما چی. که باز از خودم گله دارم که چرا فکر نکردی هر چیزی در جهان میتونه خیلی موقتی باشه. مثل الان که من توی تاریکی نشستم و پسرخاله ام تو بیمارستان داره با کرونا دست و پنجه نرم میکنه و کل خانواده دارن گریه میکنن. چقدر همه چی موقتیه.

از خودم خوشحالم که به چند چیز خیلی مهم درونی رسیدم که اگه در این دو سال، هر روز گریه نمیکردم، هیچوقت نمیشدم "هدیه تهرانی"

+گریه هام عشقی نبوده کاملا. ۳۰٪ عشقی. گفتم که خیلی سخیف به نظر نیام.

+یعنی خوب میشه؟ کاش بشه. باید بشه.

 

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان