چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

هنوز و هنوز باورم نمیشه.

فقط اخبارهای کرونا رو میخونم. آدمهایی که میگن کسی رو از دست دادن. اصلا هیچ چیز دیگه و اخبار و اتفاق دیگه ایی مهم نیست. کشتار میکنن این پدر سگها. هر خونواده که داغدار میشه، میدونی چی میشه؟ میشه دیگه چیزی واسه از دست دادن نداره.

دیشب داشتیم برمیگشتیم خونه، یه مرده داشت فرار میکرد، پلیس هم دنبالش. داداشم گفت کاش با ماشین میزدم به پلیسه. اینجوری میشه.

نمیدونم چی بگم از حالمون. از حال مامان و باباش و خواهر و برادرش. کل فامیل داغون شدن. داداشم داغون شده. من هی راه میرم تو خونه از این ور به اونور. فکر میکردیم مرگ مال همسایه است. دیدی چی شد؟

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان