چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

در این ۴ ماه

دیشب اولین مهمونی کاریم رو رفتم. جاییکه همشون دکتر و موسس کلینیک بودن و من بعنوان تنها دستیار دندونپزشکی که بود تو جمع رفتم. این مدت که هزارتا رستوران و جاهای مختلف رفتم، بهم اعتماد به نفسی که داخل ایران داشتم رو برگردونده. طوریکه دیشب من نظر میدادم اونجا و از همه بیشتر شوخی کردم و خندیدم. واسه خودم دیشب یه مشروب هنسی گرفتم و خوردم چون احساس میکردم واقعا تو این ۴ ماه، خیلی خوب بودم. هم ایلتسم رو خوب دادم. هم شغل مرتبط پیدا کردم.هم دانشگاه assignment ها رو تحویل دادم، هم connection دارم درست میکنم، هم یه کوچولو لاغرتر شدم و بعضی وقتها میرم تو خیلبون میدوام. و حالا نوبت درس خوندن هست تا سریع امتحانها رو بدم، برم برای فصل دندونپزشک بودن اینجا که تازه اوله کاره. نایسسسس.

۲
آلباتروس ...
۲۷ بهمن ۰۹:۰۰

خیلی ام عالی

منم در تلاشم بتونم یع لایف استایل خوب و ثابت و مورد علاقه م رو درست کنم . نوشتت جالب بود فکر کنم ایران نیستی . دوست دارم برم از عقبتر بخونمت ببینم چی به چیه .

پاسخ :

نه، تو اون نوشته، ۴ ماه دقیقا ایران نیستم. امروز شد ۵ ماه. 
الکس وات
۲۴ بهمن ۰۹:۴۴

نایسسسس 

پاسخ :

نایسسسسس:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان