چغور پغور

می میریم و دیگه نیستیم. این خودش خیلی عجیبه.

الحمد‌الله

ته دلم به جورایی میدونم که پاس میشم. یعنی امیدوارم که بشم. در کل بعد از اون ماشرومی که خوردم و گرفتم مثل ابر بهار گریه کردم، یک سبکی عجیبی رو چند روز هست که حس میکنم. یعنی من میگم نباید اینو میگذاشتم نقطه شروع و تغییر دوباره‌ام. یعنی تغییر قبلیم با مهاجرتم شروع شد و دومی رو گذاشته بودم برای این زمان اما حالا که این در هاله‌ایی از ابهامه، شاید اصلا باید این رو هم بگذارم داخل پکیج که این صبر یا نشدن گاهی بعضی چیزها هم روی پکیج کائناته.

خلاصه اون پکیج سال جدید رو تکمیل کنم. جدا دوست دارم واقعا خونه جمع کنم. واقعا هم دوست دارم گربه داشته باشیم. خسته شدم از روتین. سریع خسته میشم. ولی روانی موانی بهترم. یعنی ارتباطم رو با ادمها خیلیییی بهتر مدیریت میکنم. اینم از خواص ه. جالبه‌ها. حالا ادامه میدم اگه شد.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان